وَلِلَّـهِ جُنُود

طوفان که آمد،ناخدا زمزمه کرد: هُوَ الَّذِی... پس تا ساحل ذکرمان همین است؛

وَلِلَّـهِ جُنُود

طوفان که آمد،ناخدا زمزمه کرد: هُوَ الَّذِی... پس تا ساحل ذکرمان همین است؛

مصطفی عیوضی- دانشجوی مهندسی برق دانشگاه تهران/ فعال در بسیج دانشجویی و حوزه رسانه
«تلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلا فَساداً وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقالات دانشجویی» ثبت شده است

عاشورای حضرت سیدالشهدا(ع)  را به جرات میتوان شاه بیت چامه ی عاشورایی اهل بیت(ع) دانست.شعری حماسی-تغزلی که در حال سروده شدن است و هر زمان دست تاریخ آن را کتابت می کند
تعجبی ندارد اگر بگوییم که ننگ قتل سیدالشهدا مجازات مردمی بود که پای رکاب امیرالمومنین و امام حسن کم گذاشتند.
شاید جمله ای را که عرض شد بتوان سرنخ چرایی وقوع عاشورای اباعبدالله نامید.

برای آنکه به حقیقت ماجرا برسیم به سراغ کوفیان میرویم.قطعا مردم شناسی اهل کوفه یکی از پایه ها ساختمان معرفت درباره عاشوراست.مشهور ترین صفت کوفیان "بی وفایی" آنهاست اما بی وفا بودن برای این شهر، توصیف اندکی است. توصیف بسیار سطحی و گذراست. با کلمۀ بی وفایی نمی شود این شهر را شناخت. شهری است که خواص و نخبگان و برجستگان جامعۀ دینی، آنجا حضور دارند.شهر معروفان است.فرماندهان سپاه اسلام در آن زمان، آمدند این شهرک را در آنجا ساختند. شهر کوفه شهر سران جامعۀ اسلامی است. این شهر،شهر با سابقان اسلام است.در ابتدا می آوریم قسمتی از خطبه جهاد امام علی(ع) را می آوریم و اما بعد،روایت میکنیم آنچه بر حضرتش گذشت:

  • مصطفی عیوضی


از وجوه سالگرد ها،بهانه بودن آنهاست.شانزدهم آذر بهانه ای است برای گفتگو حول شخصیتی به نام دانشجو؛ دانشجو به معنای عام.قصدمان تعریف مشخصی از دانشجو نیست،همین برای ما بس که «تصمیم ساز بودن» را از ویژگی دانشجو بدانیم.اما چرا؟ کلیشه ای بودن کلیدواژه ها نباید حوصله ما را برای بررسی موضوع سر ببرد.بگذارید پیِ برخی گزاره های تکراری را به تنمان بمالیم که ناچاریم از درگاه همین ادبیات به ادبیاتی نو و اعماق و نتایج جدیدی برسیم.
اصولا تصمیم سازی مرتبه ای والاتر از تصمیم گیری است.جالب آنکه ادعای بعض افرادی که در تشکل های دانشجویی فعالیت میکنند اینست که خود در مرحله تصمیم گیری شخصی دچار تزلزل هستند چه برسد به آنکه تصمیم ساز جامعه و حاکمین شوند!
نمیتوانیم تاسف بخوریم..تاسف خوردن دردی را دوا نمیکند..باید پا به جریان بگذاریم.حقیقتا اگر میخواهیم انسانی سالم برای خدمت به جامعه خود و اصلاح و پیشبرد امور باشیم،( در هر سطحی که توانمان باشد)باید خودمان را برای این مهم بسازیم واگر نمیخواهیم، قطعا خود خواه هستیم و این ضعف آشکاری است.نباید منتظر آن باشیم تا عده ای دیگر به ما خدمت کنند و اگر نقص داشتند خرده بگیریم..ما خود باید به خیل تاثیرگذاران بپیوندیم و این لوازمی دارد.
لوازم چیست؟
گفتیم برای آنکه شهروند مفیدی باشیم باید خومان را برای آن جایگاه مهیا کنیم و این امر نیاز به لوازم دارد.خوشبختانه دانشگاه و همین تشکل های اسلامی بستر خوبی برای این خودسازی است.شما در هر رشته ای که تحصیل میکنید و یا قصد فعالیت شغلی در هر زمینه ای را که دارید میتوانید در همین دوران دانشجویی وارد تشکل اسلامی شده و تصمیم ساز شوید.اساسا بنای تشکل ها بر همین است.تشکل ها و اصناف جز لاینفک جوامع هستند.

  • مصطفی عیوضی

بررسی نقش خواص در فتنه 88
آن‌چه که از تیتر مقاله بر می‌آید، بررسی مصداقی نقش و عملکرد عده‌ای در باب موضوع، یعنی فتنه سال 88 است. البته لازم می‌دانم توجه شما را به چند نکته جلب کنم. اولا حوادثی که مشهور است به فتنه، الزاماً از 23 خرداد 88 شروع نشد، مقدماتی دارد که توجه به آن‌ها نیز مورد نیاز است و از آن طریق است که می‌توان نگاه و تحلیل جامع و صحیحی از این مقطع حساس که در کلام رهبر انقلاب به لبه پرتگاه نظام اسلامی تعبیر شده، برسیم. دوما لازم است به معنای خواص و نخبگانی که مد نظر داریم هم اشاره کنیم. از نظر ما همه کسانی که مورد توجه عامه مردم بودند خواص نظام اسلامی هستند لیکن آن‌ها هم درجه بندی دارند. داشتن مسوولیت، سوابق مسوولیتی، سوابق انقلابی و محبوبیت و شهرت بین مردم همه و همه می‌تواند از فاکتورهای خواص سیاسی به نظر بیاید. حتی ممکن است یک بازیگر سینما هم بعضا جزء خواص یک جامعه تلقی شود که مد نظر ما نیست. نخبگان و علی الخصوص نخبگان سیاسی نیز علی رغم این‌که جزء خواص محسوب می‌شوند از کسانی هستند که مورد توجه مردم قرار خواهند گرفت هرچند مشهوریتی مانند دیگر خواص نداشته باشند. نکته دیگر در باب اصطلاحاتی است که بعد از فتنه مورد استفاده اهالی سیاست و رسانه قرار گرفت. آن‌چه را که ما مدنظر داریم چند چیز است که از جمله آن‌ها می‌توان به «یاوران فتنه» اشاره کرد. شاید بر خلاف انتظار، ما کلمه‌ای چون «ساکتین فتنه» را  دارای اصالت نمی‌دانیم اما آن دسته از ساکتین فتنه که با سکوتشان فتنه را یاوری کردند جزء همان یاوران فتنه می‌دانیم. در باب همین ساکتین فتنه باید گفت که عده‌ای حتی از خواص و نخبگان آن‌چنان موضع‌شان معلوم بود که حتی سکوت آن‌ها نشان دهنده جهت‌گیری‌شان بود. مثلا فردی مانند کامران باقری لنکرانی که وزیر بهداشت دولت نهم است

  • مصطفی عیوضی


در این مقاله،سعیمان بر آنست از موضوعی سخن بگوییم که کمتر به آن توجه میشود.بی مقدمه باید گفت غرضمان پرداختن به مقوله "فرهنگ سیاسی جامعه ایران" است.
فرهنگ سیاسی بیمار
از زمانی که خودمان را شناختیم اعتقادی همراهمان بوده است که اراده خیلی هایمان را شکست داده و خیلی هایمان از آن میترسیم اما به روی خود نمی آوریم هیچ! بلکه با توجیهات القاء شده ی رایج در تاریخ معاصرمان که حتی بعضی علما را نیز گول زده،سر خودمان را در قبالش شیره میمالیم و از کنارش رد میشویم...انگار نه انگار! و آن اعتقاد همان اعتقادی است که جملات زیر را بروز میدهد:
 " ما را به سیاست چه کار! " ، "سیاست پدر و مادر ندارد " ، "سیاسیون به دنبال منافع و پول خودشان هستند و به ما ها چکار دارند...آن ها فقط از ما سوء استفاده میکنند "،" من از این چیز ها سر در نمی آورم! " و ....
اما به شما عرض خواهم کرد که این اعتقاد، یک بیماری فرهنگی است؛ بیماری ای ویروسی که برایمان ساخته اند و نشر داده اند و متاسفانه مسری هم هست.و تاسف بالاتر آنکه بنظر من این دست بیماری ها مانند فلج اطفال است! و اراده فرد را در زمینه های وسیعی از تصمیم گیری هایی که حیات و عملکرد فرد را تحت الشعاع قرار میدهد سلب میکند، پس این بیماری نیازمند یک واکسیناسیون عمومی است اما احتمالا محققان انقلابی نتوانسته اند واکسنش را بسازند تا آنجا که واکسن منظور که همان  تبیین «فرهنگ  سیاسی صحیح» است بعضا دیده شده که از خارج وارد میشود و متاسفانه دچار عوارض است! ( اشاره به کتب ترجمه ای و کتب نویسندگان غرب زده درباره موضوع)
کی بیمار شدیم؟

  • مصطفی عیوضی

واقعیتِ آرمان
شهریور سال 60 ، یعنی مدتی پس از شهادت جمع کثیر و ستون گونه ای از متفکران و مجریان انقلاب اسلامی، برخی سران منافقین دستگیر میشوند.سوم مهر ماه قرار تجمع میگذارند که پا نمیگیرد...خیلی هاشان دانشجویند.خیابان های محوری آن روز های تهرانِ انقلابی و برخی شهر ها در پنجم مهر غلغله میشود،یعنی 5 روز مانده به انتخابات. 10:30 صبح، انقلابیونِ مسلمانِ مجاهدِ برای مردم! بیرون ریختند، اما صدای شعار هایشان عجیب است: گلوله ها،وزیر شعار منافقین در تهران و گرگان و همدان و ... شده اند. به واحدهای عملیاتی دستور داده شده بود که: «هرکس به هر شکل خواست جلوی تظاهرات را بگیرد، به رگبار ببندید و حتی این‌که از چه موضعی از تظاهرات جلوگیری می‌کند، فرقی ندارد... اگر نیروهای عملیاتی بتوانند از این تظاهرات، ۲ ساعت حفاظت بکنند، کار تمام است و نیروهای مردمی به ما می‌پیوندند و آتش زیرخاکستر، شعله‌ور می‌شود.» ذکر لبانشان مردم بود.منکر ندارد.
*****
سال 1336 شهر دامغان شاهد ولادت کودکی بود که «مهدی» نام گرفت، تا هدایتگر خیل عظیمی از جوانان و نوجوانان این سرزمین باشد. دیری نپایید که خانواده اش عزم تهران کرده و در محله جنوب شهر، زندگی را آغاز نمودند.گذشت لحظات، فرصت هایی طلایی بود تا او کتاب های بیشتری را مطالعه کرده و مشتری ثابت کتابخانه محله و مدرسه گردد، تا جایی که قبل از پایان مقطع دبیرستان، کتب مذهبی بسیاری را خوانده بود. #مطالعه_مستمر
حُسن خلق مهدی، او را چهره ای محبوب و مورد احترام در میان اقوام و آشنایان نموده است. از دوران کودکی، کمک به اقشار محروم و مستضعف را آغاز کرد و حتی در دوران دانشجویی اش نیز معلمی و تدریس خصوصی خانه های بالای شهر با پول های هنگفت را رها نمود و پس از پیگیری های مکرر، آرزوی دیرینه اش که معلمی در مدارس جنوب شهر بود تحقق یافت. دیری نپایید که دانش آموزان از هر طیف و سلیقه سیاسی و عقیدتی، شیفته مرام و مسلک آن بنده پاک الهی گردیدند و از دامن آلوده گروهک های منافق و منحرف رسته و به جبهه خط امامی ها پیوستند. بنده ای که تا پاسی از شب به تجهد و راز و نیاز با معبود خویش مشغول بوده و بسیاری از روزها را نیز روزه می داشت. #مسلک_انقلابی
سال 1354 و قبولی مهدی در رشته مهندسی راه و ساختمان( عمران امروز)، نقطه عطفی گردید در جنبش دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه تهران؛

  • مصطفی عیوضی
در مصاحبه ای با نشریه ایرانی «عصر اندیشه»

استراتژیست های آمریکایی میگویند

نفوذ کلید واژه ای است که این روز ها از هر سو به گوش میرسد.مقام معظم رهبری بسیار جدی دعوت به بررسی میکند و طی نامه ای تاریخی در مورد برجام،دولت محترم را ملزم به مواردی میکند که ناشی از لحاظ استراتژی پیش روی آمریکا،یعنی نفوذ است.اندیشمندان متعهد و پژوهشگران با سلائق سیاسی گوناگون نیز صحه بر تشخیص ابتدایی سیاست های اتخاذی دولت اوباما میگذارند تا آنجا که برخی مسئله نفوذ را چالش اصولی جمهوری اسلامی پس از همه تاریخ سختش، در دهه پیش رو میدانند.

معمول اینست که در مواجهه با موضوعی به بررسی تاریخی حول موضوع میپردازند.در این مقاله نیز نویسنده کوشیده است با محور قرار دادن بخشی از مصاحبه 2 استراتژیست برجسته قدرت نرم ایالات متحده آمریکا و یکی از جاسوسان سابق سازمان سیا با مجله «عصر اندیشه» به سردبیری پیام فضلی نژاد،از نفوذ سخن بگوید و سبقه تاریخی آن  را واگویه کند.

فروپاشی شوروی

نظریات متفاوتی در خصوص دلایل فروپاشی شوروی در قرن بیستم وجود دارد.نقص بنیادین اقتصاد شوروی کمونیست،تمرکز بیش از حد روی رقابت نظامی با آمریکا،بی اعتباری ایدئولوژی کمونیسم در برابر سرمایه داری،شخص گورباچف و برنامه اصلاحات وی و همچنین مخالفت ها با اصلاحات گورباچف عواملی است که تحلیل گران آن ها را از دلائل فروپاشی شوروی میپندارند.اما در میان همه ی تحلیل های گوناگون،آنچه مورد تایید همه تحلیل گران سیاسی و .. میباشد عبارت است از رقم خوردن فروپاشی شوروی از درون و این، غیر قابل انکار بودن نقش دولت ایالات متحده در تضعیف اتحاد داخلی و تلاش برای نفوذ به شوروی در دوران جنگ سرد را اثبات میکند.شواهد تاریخی حاکی از آنست که وقتی آمریکا دریافت که از مواجهه نظامی با شوروی راه به جایی نمیبرد به اتخاذ قدرت نرم و اجرای برنامه های تبادل فرهنگی و نمایش رفاه اقتصاد آمریکایی روی آورد.در این باره کریستوفر برگس مامور ارشد سابق سیا در مصاحبه با «عصر اندیشه» میگوید: "فروپاشی اتحاد شوروی نتیجه ترکیبی از قدرت نرم و سخت بود.این قدرت نرم آمریکا و تاثیرگذاری بر مردم بود که موجب تضعیف اتحاد شوروی شد."
  • مصطفی عیوضی
متنی که خواهید خواند در اعتراض به عملکرد بعضی تشکل های دانشجویی است؛

.................................................................................................................................................

در پاسخ به نامه ی جناب لقمان به اینجانب مبنی بر اعلام نگرانی ایشان در رابطه با حوادثی پیش آمده در این " ایام بزرگداشت دانشجو"

آقای لقمان حکیم،سلام علیکم؛

حال ما خوب است و نه هوایمان؛ نامه تان را که سراسر دلواپسی بود، خواندم؛ لکن بر آن شدم برای رفع کدورت پیش آمده و روشن گفتن حقایق، با توجه به دغدغه هاتان، مرقومه زیر را بنویسم:

در نامه نوشته بودید :" چه خبر شده آن پایین؟ این کتک کاری ها و پدر درآوردن ها برای چیست؟ اینها دانشجو هستند؟ " و در پرسش از علت گفته بودید: "دودی که تا اینجا بالا آمدست از کُنده ی فلانیست آیا؟ این رفتار ها را از او خط میگیرند؟!"

اما این ها که اند و ماجرا چه بود:

  • مصطفی عیوضی